-دوست داشتی کدوم زبان زنده ی دنیا رو بلد بودی؟
-بچه که بودیم...
-انگلیسی که زبان اول علم و تکنولوژی دنیاس؟یا...
-چند بار با دوستام رفتیم پی پول در آوردن...
- یا فرانسوی با اون ادبیات بی نظیرش.وای چه کیفی میده گل های شر بودلر رو با زبان اصلی بخونی یا مثلن در جست و جوی زمان از دست رفته رو...
-یه بار فروشندگی کردم.تو کوچه ها دوره می گشتیم.با مختار(که بهش می گفتیم خیکی) روی هم 20 تومن سود کردیم.یه بارم می خواستیم نارنجک بفروشیم که مختارو گرفتن.نارنجکای واقعی.انبار مهمات تیپ نبی اکرم سپاه آتش گرفته بود و مهمات مثل نقل و نبات تو دست ما بجه ها بود.مختارو داغ کرده بودن...
-یا شایدم دوست داری اسپانیولی یاد بگیری و بری بارسلونا خیابونگردی و عیاشی،به یاد جمهوری و آنارشیستای فیلم سرزمین و آزادی هی بنوشی و عروسی خون رو با صدای بلند...
- یه مدت هم می رفتیم از باغ های "باغچه" و "شاران" بنفشه می چیدیم.یه بار محمد(که نمیگم بهش چی می گفتیم) یه سنگ گذاشت لای بنفشه ها.پیرمردی که ازمون می خرید نفهمید...
- یا ...
- بنفشه ها رو از کنار جوی آب می چیدیم، همیشه روی گلبرگاشون یه نم کوچکی بود.جیبام تا دو سه روز بوی بنفشه می گرفت.بنفشه ها در فاصله ی باغ تا بازار برای من شعر میخوندن و این اولین شعرهایی بود که تو زندگیم به گوش من می خورد.
- بخون.از اون شعرا برام بخون.
- چیزی به خاطر نمیارم.تقریبن هیچی.
مناظره ی دیروز درباره ی وضعیت دریاچه ی ارومیه را می گویم که از شبکه 1 پخش می شد.من اواخر مناظره را دیدم که دو نفره شده بود.نماینده ارومیه در مجلس و کارشناسی به اسم جناب درویش.دغدغه ی نماینده ارومیه رای آوردن در دور بعد بود.او کارشناس مقابل را به خاطر عدم دفاع از حقابه ی ایران در مقابل کشورهای همسایه محکوم می کرد و فکر می کرد که این خط خطی های روی نقشه که بین حدود کشورها به اسم مرز کشیده شده واقعی اند.فکر می کرد طبیعت هم محدوده ای به اسم ایران یا ترکیه و عراق را به رسمیت می شناسد.از مرگ دریاچه می گفت ولی از برداشت غیرمجاز آب از سدها و سفره های زیرزمینی هم همزمان دفاع می کرد.می گفت اگر جلویش را بگیریم مردم شورش می کنند،مردم نان زن و بچه شان را از این راه در می آورند.او فکر نمی کرد که ما می دانیم سیاست های فاجعه بار همین آقایان پرت و پلا گو نان زن و بچه ی مردم را به نابودی محیط زیست گره زده است.
طرف مقابل ولی مشکلش طبیعت در حال احتضار بود.مشکلش تجاوزگری انسان و حاکمیتش بر محیط زیست بود.او به سادگی تمام با یک مثال توضیح داد که چیزی به اسم منافع ملی فقط در سیاست بازی بی ارزش و در عین حال مرگبار دولت ها معنی پیدا می کند و طبیعت چنین زبانی را به رسمیت نمی شناسد: بستن سد روی آب فرات در ترکیه باعث افزایش بیش از 30 برابری چشمه های تولید گردوخاک در عراق شده است.و دود به اصطلاح منافع ملی در ترکیه(همان منافعی که در گرو کشتار مردم سوریه و دمیدن در آتش جنگ هم هست) به چشم طبیعت بی گناه و این همه انسان گناهکار و بی گناه در عراق و ایران می رود.و ما هم اگر فلان و بهمان رود را ببندیم در واقع آب را بر مردمی بسته ایم که قرن هاست زندگی شان را به امید آن سامان داده اند و اگر این مساله در ما هیچ واکنشی را برنمی انگیزد باید بدانیم که چنین مساله ای دیر یا زود ضررش متوجه خودمان هم خواهد شد.(شما از حسابگری رذیلتی پست تر سراغ دارید؟)
آنچه که معلوم است عواملی مانند بستن بی حساب و کتاب سدها،دخالت در و تخریب حوزه آبریز دریاچه،مصرف بی رویه بخش کشاورزی و راندمان پایین مصرف در این بخش از مهم ترین عوامل ضربه زننده به دریاچه اند.عواملی که از نبود یک نگاه علمی و کارآمد در مدیریت این حوزه ها حکایت می کند.
چیزی که جالب بود نتیجه نظرسنجی مناظره بود.70 به 30 به نفع آقای درویش.و این به رغم اظهارات احساسی و عوامگرایانه ی جناب نماینده بود.آدم امیدوار می شود به اینکه اگر روشنگری باشد و اندکی آزادی حرف حساب خریدار دارد.
چند بار باران ِ آپولینر بر من باریده باشد خوب است؟چند بار به سراغش رفته باشم و مثل همیشه همانجا سرجایش منتظر باریدن.آیا زیبایی ایستاست؟چند بار با آن بالا و پایین رفته ام؟هر بار از مسیری دیگر در پایین و بالا.آیا زیبایی چیزیست پویا؟
بزرگترین دروغی که در هر بخش خبری خواهید شنید،آنجا مستتر است.
چیزی که آندره برتون آن را یک فضیلت می دانست و ترکش برای من دشوار است.وقتی که من را "مهربونم" خطاب می کنید فکر می کنم در واقع می گویید:زیاد جدی نمی گیرمت!
همه چیز عیان است،این ما هستیم که نمی بینیم.