همنوا با صدایی که از گوشی او میآمد، کسی از پشت سرش و به آرامی گفت: النی کاریندرو، تئو آنجلوپولوس، ابدیت و یک روز.
برنگشت و در ادامهی راه گوشاش را به نوازش دستش سپرد.