امروز به جای دیدار هر روزه ی صبحگاهی مان آگهی ترحیم ات را دیدم.هر روز که من برای گرفتن سنگک تازه می رفتم تو با بیل روی شانه ات و سلامی که همیشه در گفتن اش پیشدستی می کردی، با آن لبخند و روی گشاده و قدم های کوتاه و شتابان،چکمه به پا به سمت باغت می رفتی.گاهی جوی آب را لایروبی می کردی گاهی اره ای،قیچی باغبانی یا روزهایی که باید تا ظهر می ماندی بقچه ی کوچکی در دستت بود و اگر فرصتی برای گپی کوتاه داشتیم از وضعیت آب سراب،گرانی یا از مفتخورها(پسرهایت) چیزی می گفتی و می گذشتی.امروز برای همیشه گذشتی و من روزی را به خاطر می آورم که در فرمانداری نماینده باغداران بودی و در مقابل شهردار و فرماندار و نماینده های حقوقی شان که آن همه کلمه ی قلمبه سلمبه پشت سر هم ردیف کرده بودند و برای کم کردن از حقابه ی باغداران نقشه کشیده بودند کم نیاوردی که هیچ، پیروز هم شدی و در حالی که چشمانت از شادی برق می زد هر دو بازوی من را گرفتی و تبریک گفتی بابت پیروزی مشترکمان.یادت به خیر پیرمرد!
بعد از تو و آن همه عشق درگذشته چه بر سر باغ ات خواهد آمد؟شک ندارم که مفتخورها عرضه ی هر کاری را نداشته باشند از پس خشک کردن باغ و قطع درختان خشک شده و دادن رشوه به بعضی ها برای ملحق کردن باغ به محدوده ی شهر و فروختن زمین بر خواهند آمد.از امروز بدون شک از سرسبزی و زیبایی این شهر ولو اندکی کم خواهد شد.و من اولین سلام روزانه ام را به شاطر و شاگردش خواهم داد.یادت بخیر!
امروز تمام پایتخت های جهان مال شما!قطارها و اینترنت پرسرعت،دفاتر احزاب و کافه ها و موزه ها ی کلان شهرها،فیس بوک و همه ی وبلاگ ها و پارتی ها، لامبورگینی و سریع ترین چیزها،روحانی و نتانیاهو و تمام کلاهک های هسته ای و حتا کافکا و لاکان و فوکو و موراکامی و آلیس مونرو و جایزه ی نوبلش مال شما... چون من مهمان پیرمرد روستایی ِ تقریبن هفتاد ساله ای اهل دینور بودم که عرق کشمش دست ساز خودش را نوشیده بود،برای ما ترانه ای از حسن زیرک می خواند و پیشانی پسرش را که سه تار می زد و همراهیش می کرد تندُ تند می بوسید.
معاون اداره ی ما معتقده که باید از همون اول بچه ها رو به کم خوری عادت بدیم مبادا معده شون بزرگ بشه.در مورد ایشون باید اضافه کنم که فوق لیسانس مدیریت بازرگانی داره و در سال چندین و چند ترازنامه ی مالی تنظیم می کنه و باید بگم در کارش خیلی آدم دقیقیه!
زلاتان آبراهیمویچ گفته بود مورینیو نیازی به نقش بازی کردن ندارد اما گواردیولا تصویر یک فرد بی عیب و نقص را از خود ارائه می کند.
همیشه در ذهن خودم دنبال این جملات زلاتان می گشتم.این نقص رو در خودم دیدم ولی به خاطر داشتن این نقطه ضعف نمی دونم فرصت نزدیک شدن به چند نفر رو از خودم گرفتم.حداقل یادمه که چند سال پیش یکی از دوستام از من گلایه می کرد که هیچوقت نشده در مورد مشکلاتت حرفی بزنی.و این آخرین بار بود که چنین چیزی گفت.
گاهی تعابیری را دوست دارم که به آنها اعتقادی ندارم.