چرو

چرو (chro) به کُردی به معنی "جوانه" است و همچنین نامی برای دختران

چرو

چرو (chro) به کُردی به معنی "جوانه" است و همچنین نامی برای دختران

سبحان

می گفت: "آبیاری باغات که تمام می شد یا اولین باران پاییز که می بارید رودخانه ی فصلی وسط آبادی جاری می شد.

خواهر بزرگترم نسرین می رفت کنار آبشار (جایی که آب آشغالایی رو که با خودش آورده بود کنار می زد) پارچه کهنه هایی را که مردم بالای ده می انذاختند توی آب می گرفت و برای ما خواهر و برادرای کوچکتر قد و نیمقد لباس زمستانی می دوخت. لباس های رنگارنگ و چند تکه. یه تکه ی معمولن سبزرنگ هم بود که با سنجاق قفلی می دوخت به سرشونه هامون، واسه پاک کردن آب دماغ که معمولن کل زمستان سرازیر بود. یادمه یه سال اینقدر برف باریده بود که مردم روستا تونل زده بودن و از زیر برف رفت و آمد می کردند. تخته های چوبی هم که همیشه بود، به زیر کفش می بستن که  بتونند راه برن و توی برف فرو نروند... .