چرو

چرو (chro) به کُردی به معنی "جوانه" است و همچنین نامی برای دختران

چرو

چرو (chro) به کُردی به معنی "جوانه" است و همچنین نامی برای دختران

یادداشت های روز تعطیل

1- در زیرنویس خبرها آمده است :خشکسالی و جنگ زندگی چهار میلیون نفر سومالیایی را تهدید می کند.کار من و رشته ی تحصیلیم کاملن مرتبط با بحث مدیریت منابع آب است.برای همین طبیعی به نظر می رسد اینگونه خبرها در نظرم برجسته شود و حساسیت بیشتری روی آن داشته باشم.برای یک ذهن عادت زده و بیگانه شده که حلقه ی واسطه ی ارتباطش با آب فقط شیر آب بوده که هر بار با باز کردنش آن را در دسترس خود دیده است شاید دغدغه ی خاطرم بیهوده به نظر برسد.ولی من دیر نمی بینم روزی را که خشکسالی سرنوشتی مشابه سومالی را برای ما هم رقم بزند.با این وضعیت اسفبار مدیریت توزیع و مصرف آب در تمامی حوزه های کشاورزی،صنعت و خانگی وقوع فاجعه چندان بعید به نظر نمی رسد.تصمیم های مدیریتیِ غیر کارشناسی و غیر علمی،ضعف در فرهنگ سازی و ارتقاء آگاهی عمومی و منافع اقتصادی عده ای محدود بروز فاجعه هایی مثل بحران خشکی دریاچه ی ارومیه،نشست خاک دشت های حاصلخیز کشاورزی و تخریب بافت و ساختمان خاک شان،افت شدید منابع آب زیرزمینی،تخریب اکوسیستم رودخانه ها و دریاچه های طبیعی(در اثر برداشت بی رویه شن و ماسه و ساخت و سازهای غیر قانونی در حریم آنها که عمدتن توسط افرادی مرتبط با قدرت سیاسی صورت می گیرد) ،تخریب مراتع و جنگل ها به نفع کاربری کشاورزی و مسکونی و تجاری و  اتلاف و اصراف بی رویه در مصرف آب را در پی داشته است.بحث را تخصصی نکنم و دوباره حرف اصلیم را تکرار کنم که با این وضعیت افت بارش ها از یک طرف و مدیریت ذخیره،توزیع و مصرف آب تهدید خشکسالی کاملن جدی است.

در مورد جنگ هم که لزومی ندارد درسش را خوانده باشی و حساسیت به خرج بدهی،صدای طبل غازی به وضوح به گوش می رسد.مهار کار جهان نه در دست عقل و انصاف بلکه به دست جنون و حرص است.هر اتفاقی ممکن است بیفتد و عاقل آنکه از چیزی در شگفت نشود.ظاهرن مالک زمین و هفت آسمان هم دعای کوروش ذوالقرنین را اجابت نکرده که سرزمینش را در معرض جنگ و قحطی و دروغ قرار داده است.

2- سختی زندگی فقط فاصله ی بین پوشیدن دو نوع پوشک(کودکی و سالخوردگی) است.بقیه ی عمر را یکسره از زندگی آسان(easy life) لذت ببرید!


3-این اواخر:

"ضد مسیح"ِ لارنس فون تریه را دیدم.به کار من نیامد.درک من در حدی نبود که بدون کمک یادداشت های در مورد فیلم بفهممش.واقعیت به اندازه ی کافی پیچیده است، هنری که آنرا پیچیده تر کند راست کار من یکی نیست.

و "هنر بودن" اریک فروم را خواندم.با ترجمه پروین قائمی در آمده.این روزهای اخیر را برایم لذت بخش تر کرد.ای طبقه ی شکم سیر! مثل من پول یارانه را بدهید کتاب بخرید باشد که هر چیزی به ضد خودش بدل شود :-).


 


درنگ

گاهی

می خوابم

تا کمی مرده باشم.



پ.ن:در وبلاگ قبلی به یکی از دوستان عزیزم قول دادم در مورد "خواب و خودم" بیشتر بنویسم.الوعده وفا.