چرو

چرو (chro) به کُردی به معنی "جوانه" است و همچنین نامی برای دختران

چرو

چرو (chro) به کُردی به معنی "جوانه" است و همچنین نامی برای دختران

دو خواهر و یوهان، پسر خواهر کوچک‌تر، در راه برگشت به دیارشان هستند که مجبور می‌شوند به دلیل بیماری خواهر بزرگ‌تر در شهری غریب و هتلی غریب‌تر به طور موقت ماندگار شوند. مادر و خاله درگیر کشمکش‌های دیرینه‌ی باقی‌مانده از کودکی‌اند. شرایط جسمی کنونی هم این تنش‌ها را شدیدتر کرده است. آنا سالم و تندرست و پر از میل به خوردن و شور جنسی و استر بیمار و رنجور و سرخورده از جنس مخالف و مشغول نوشتن و الکل و سیگار. هر بار که بگو مگویی پیش می‌آید پسرک را از اتاق بیرون می‌فرستند. او عشق مادر را می‌طلبد و مادر درگیر مساله‌ی شخصی خود (تنش‌ با خود و گذشته و خواهرش و روابط جنسی بی‌پروایش با یک غریبه) است و بر پسرک تمرکزی ندارد. یوهان که کشمکش را بین مادر و خاله‌اش می‌بیند ابراز عشق خاله را چنان که باید نمی‌پذیرد و دست او را پس می‌زند. چراغ‌های رابطه تاریک‌اند. از پنجره نگاهی به خیابان می‌اندازد. شاید امید را آن بیرون جستجو می‌کند. در این لحظه یکی از غم‌بارترین و در عین حال ترسناک‌ترین صحنه‌هایی که در سینما سراغ داریم اتفاق می‌افتد: در خیابان پرنده پر نمی‌زند، تنها جُمٙنده تانکی جنگی‌ست که از خیابان خلوت عبور می‌کند، لحظه‌ای می‌ایستد و گویی کودک را تهدید می‌کند تا پرده را بکشد، دوباره حرکت می‌کند و از کادر خارج می‌شود. بدون حرفی. بدون حرافی. از سکوتِ  برگمان حرف می‌زنم.