چرو

چرو (chro) به کُردی به معنی "جوانه" است و همچنین نامی برای دختران

چرو

چرو (chro) به کُردی به معنی "جوانه" است و همچنین نامی برای دختران

غیرممکن

اگر کسی بگوید همفکر من است مثل آن است که بگوید ما مثل هم خواب می بینیم،مثل هم عشق بازی می کنیم،هر دو به یک اندازه "نادیا" ی آندره برتون را دوست داشته ایم، او هم مثل من در به در به دنبال مصاحبه ی آلبرتو موراویا با کلودیا کاردیناله می گردد یا در طول این بیست و چهار روز گذشته از آذر امسال 82 پیامک فرستاده و 324 تا دریافت کرده است.

جناب شاملو! اتفاقن تنها انسان بود که سخن گفت

خلیج،کوهستان،خاک،درختان و رنگ ها از زبان و هر چیز دیگری که گویا به آنها کمک می کند تا هویت خود را در برابر دیگری تعریف کنند بی نیازند. این دعواها یکسره انسانی اند و نتیجه ی بیگانگی انسان با طبیعت. برای همین هم جز به ویرانی ختم نمی شوند.

گریز از "میانه ی میدان"

در یکی از سکانس های ابتدایی فیلم fight club تایلر از جک می خواهد که او را کتک بزند، بعد شاهد یک دعوای حسابی بین آنها هستیم و در آخر هر دو کنار هم می نشینند و با دهان خونالود  مشغول گپ زدنی دوستانه و  صرف یک نوشیدنی می شوند.الان دلم یه همچین کتک کاری جانانه ای می خواد و چنان حالی بعد از آن. مطمئنم حالم را بهتر می کند.این یک حس ریشه دار(و به یک معنا ضد ریشه هایم) و ایستادن در مقابل خودم است.در مقابل منی که همیشه از تنش و دعوا گریزان بودم.البته یکی دو بار تجربه اش کردم که در موقعیت های بسیار ناگهانی پیش آمد و در حد دعواهای کودکانه بود که در بدترین حالت با شکسته شدن سرم آن هم بدون بخیه و پانسمان همراه بود. تلقی من این بود که اگر یک مشت بخورم حتمن می میرم. بله، رفیقتون تا این حد شکننده،ترسو و سوسول بوده است.

آینه

حتمن خوانده و شنیده اید که فقط ساعاتی بعد از اتمام قرعه کشی جام جهانی،38 هزار کامنت از طرف کاربران ایرانی روی صفحه ی فیسبوک لیونل مسی نوشته شد که اغلب شامل چنین مواردی می شد: شوخی های پیش پا افتاده ای که فقط لمپن ها را می خنداند، فحاشی هایی به خود مسی و خواهر و مادرش و همچنین پیش بینی واکنش او(خیس کردن شلوارش) وقتی با یوزهای ایرانی روبرو می شود و ... از این قبیل.

مسئول فرهنگی فدراسیون فوتبال در قابل پیش بینی ترین واکنش به چنین هجوم بی شرمانه ای، از بیخ و بن منکر این قضیه شده که چنین رفتاری از ورزش دوستان ایرانی سر زده باشد.چنین واکنشی از طرف یک مسئول حکومتی و همچنین اکثریت مخالفان ضد حکومتی که این مردم را دقیقن به همین شکلی که امروز هست می خواهند، چیز عجیبی نیست.و این هم که ما به شنیع ترین چیزها از قبیل جوک هایی با موضوع تجاوز جنسی به کودکان(مخصوصن پسر بچه ها) و زنان،جوک های نژادپرستانه شامل تحقیر ملت های مختلف(عرب،افغان،ترک و ...)،تمسخر شخصیت هایی که همزمان برای آنها سینه چاک می کنیم و فحش های خواهر و مادر که برای نشان دادن درجه ی صمیمیت رد و بدل می شود و ...  می خندیم و خود را سرگرم می کنیم؛ چیز غریبی نیست و همه ی ما با این موارد به طور مداوم برخورد کرده ایم.امروز صبح داشتم به این قضیه فکر می کردم که به متن سخنرانی جلایی پور در گرگان برخورد کردم که آمار جالب توجهی را در باره ی وضعیت امروز جامعه ی ایرانی ارائه کرده بود: 

- 75 درصد از ایرانی ها نسبت به هم بی اعتمادند.(نشان دهنده میزان صداقت مان)

-16 میلیون پرونده قضایی در دادگاه ها در حال رسیدگی است.(در هر پرونده حداقل 2 نفر درگیرند،با یک حساب سرانگشتی می توان میزان درگیری و تنش بر سر منافع شخصی را تخمین زد.)

- 10 میلیون نفر داروی ضد افسردگی مصرف می کنند.10 میلیون نفر در فقر شدید به سر می برند،10 میلیون بی سواد و 3.7 میلیون نفر مواد مخدر را به صورت اعتیاد آور مصرف می کنند. و در کنار این ها رشد فزاینده آمار جرم و جنایت و تن فروشی و زورگیری و ...(نشان دهنده سقوط اخلاقی جامعه و در هم شکسته شدن افراد در جامعه ای فاقد احساس مسئولیت ،به شدت طبقاتی و از نظرفرهنگی یک برهوت به تمام معنا)


شاید بسیاری که منافع شان در انکار چنین آمارهایی ست این حرف ها را قبول نداشته باشند.من که واقعی بودن و درستی آنها را با تمام وجودم و در زندگی روزمره ام لمس می کنم.من سقوط و فروپاشی را به چشم خودم دارم می بینم.شما چطور؟

پیشنهاد

"کسی که گفته: ترجیح می دهم خوش شانس باشم تا یک آدم خوب،  نگاه عمیقی به زندگی داشته است. مردم از روبرو شدن با این مطلب که بخش عمده ای از زندگی به شانس بستگی دارد، می ترسند.فکر کردن به اینکه چیزهای زیادی در زندگی خارج از کنترل شما هستند، هراس آور است. در مسابقه(تنیس) لحظاتی هست که توپ به بالای تور برخورد می کند و در کسری از ثانیه، یا به جلو می رود و یا برمی گردد؛ با کمی خوش شانسی به جلو می رود و شما می برید و یا اینطور نخواهد شد و شما می بازید."

اینها جملات ابتدایی فیلم match point ساخته ی وودی آلن است.حرف دیگری باقی نمی ماند، بروید فیلم را ببینید.

-

سخاوتمند و

سرخوش

چون گرمای تن تو،

که هر صبح می دود در تار و پود لباس های زمستانی ات.