در یکی از سکانس های ابتدایی فیلم fight club تایلر از جک می خواهد که او را کتک بزند، بعد شاهد یک دعوای حسابی بین آنها هستیم و در آخر هر دو کنار هم می نشینند و با دهان خونالود مشغول گپ زدنی دوستانه و صرف یک نوشیدنی می شوند.الان دلم یه همچین کتک کاری جانانه ای می خواد و چنان حالی بعد از آن. مطمئنم حالم را بهتر می کند.این یک حس ریشه دار(و به یک معنا ضد ریشه هایم) و ایستادن در مقابل خودم است.در مقابل منی که همیشه از تنش و دعوا گریزان بودم.البته یکی دو بار تجربه اش کردم که در موقعیت های بسیار ناگهانی پیش آمد و در حد دعواهای کودکانه بود که در بدترین حالت با شکسته شدن سرم آن هم بدون بخیه و پانسمان همراه بود. تلقی من این بود که اگر یک مشت بخورم حتمن می میرم. بله، رفیقتون تا این حد شکننده،ترسو و سوسول بوده است.
سلام
مطالبتان برایم دلچسب است.
فکر کنم من هم مثل جک یک روی دیگر مثل تایلر داشته باشم
سلام بهت سر زدم ولی در مورد مطلبت نتونستم نظر بگذارم.لود نشد وقتی به بخش نظرات رفتم.
سلام.منم خیلی دلم شلاق می خواست یه زمانی.تا مدتها که بزنم و بعدش تا مدتها که بخورم.آره فرق داره با با خودت جنگیدن و کتک کاری کردن.من هنوزم ترسو و سوسول هستم.
چقدر صادقانه می نویسی تو!
موضوع اینه که هالیوودی ها زیادیه سخت جانند !