چرو

چرو (chro) به کُردی به معنی "جوانه" است و همچنین نامی برای دختران

چرو

چرو (chro) به کُردی به معنی "جوانه" است و همچنین نامی برای دختران

نفرت پراکنان قومی و مذهبی از کثافت هم تغذیه می کنند

نمی توان علیه جنگ بود و در کنار ناسیونالیسم عرب و بنیادگرایی اسلامی از سویی و یا راسیسم صهیونیستی از سوی دیگر ایستاد. اما کوچک ترین روزنه ی امید به سمت تضعیف این دو سو تنها زمانی گشوده می شود که جنگ پایان پذیرد و در لحظه ی کنونی این مساله تنها با شکست عملیات نظامی اسراییل علیه نوار غزه ممکن است. با تمام حرف هایی که هست، حرف آخر این است: در این مغلوبه ی آتش و خون ما در کنار تو ایستاده ایم فلسطین.

نظرات 6 + ارسال نظر
juje rangi جمعه 3 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 11:34 ق.ظ

salam
ba jomle axar movafegham.hamash daram fek mikonam ke chejuri?be onvane ye sharvande sade che kari azam bar miad?

سلام جوجه ی رنگی

فرزانه شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:02 ق.ظ http://www.fparsay.blogsky.com

سلام
چرا ؟ چرا پایان جنگ تنها با شکست عملیات نظامی اسرائیل ممکن است ؟
من بجای فلسطین در کنار غیر نظامیان بی دفاع بی خبر از همه جا می ایستم در کنار انسانها

سلام
به این دلیل که قدرت نظامی و موشک پرانی های حماس در مقابل ماشین نظامی اسراییل به اسباب بازی کودکان شبیه است. طرفی که قدرتمندتر است و حمایت اتحادیه اروپا و آمریکا را هم دارد می تواند آتش بس کند، باید دست از تجاوزگری و کشتار بی گناهان بردارد، دست از اقدامات غیر انسانی مثل محاصره ی اقتصادی بردارد؛ همه ی این کارها را می تواند انجام دهد بدون آن که موجودیتش به خطر افتاده باشد، فشار اصلی باید بر روی اسراییل باشد چون قدرت مانور و انتخاب دارد. این دولت مشابه رژیم آپارتاید عمل می کند و به تحقیر نژادی می پردازد و هر انسان منصفی ضمن رد تمام روش های تروریستی، رد یهودی ستیزی و نفرت پراکنی علیه مردم عادی باید اقدامات جنایتکارانه ی آن را بدون اغماض محکوم کند. من در کنار فلسطین هستم چون از سوی فاشیسم مورد تجاوز واقع شده، ضمن آن که معتقدم آن غیرنظامی های بی دفاع که گفتی، در هر دو سو هم منفعت اند و هر دو از جنگ آسیب می بینند اما آسیبی که طرف فلسطینی می بیند قابل مقایسه با طرف مقابل نیست. در یک سو کودکی مدرسه اش تعطیل می شود و از شادی روزانه اش محروم( که زندگی کردن در جامعه ای که جو ناامن و تنش زایی دارد خود صدمه ی روانی بزرگی ست) اما در طرف دیگر کودکان بسیاری در خون خود می غلتند. شکست نظامی اسراییل می تواند زمینه ساز شکست کلی سیاست نظامی گری باشد و شاید به این ترتیب زمینه ای برای در پیش گرفتن یک راه حل مسالمت آمیز مثل تشکیل دو دولت مستقل و سکولار فراهم شود. این وضعیت جنگی و همیشه ملتهب و ناپایدار به نفع گروه های تندرو از هر دو طرف است. وضعیت عادی در نوار غزه حماس را با مشکلات اداره ی یک جامعه روبرو می کند و باید به تعارضات و کشمکش های داخلی و تامین معیشت مردم پاسخگو باشد و تکلیف اش را با دولت فلسطینی به ریاست محمود عباس که در کرانه باختری رود اردن حکومت می کند روشن کند. همین مساله بزرگترین نقطه ضعف اوست. ایجاد وضعیت آماده باش مدام به نفع آنهاست.

فرزانه یکشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 02:12 ب.ظ http://www.fparsay.blogsky.com

خوب وقتی اسرائیل ماشین نظامی چنین و چنان دارد شکستش چقدر محتمل است؟ مگر قبول آتش بس به معنی شکست عملیات نظامی است؟ چرا نقش تهدیدها و مظلوم نمایی های گروههای سیاسی تندرو را در غزه باید ندیده گرفت ؟ اسرائیل متجاوز است؟ کشتار وحشیانه می کند؟ قدرت مانور و انتخاب دارد؟ پس چرا باید در مقابل چنین نیرویی جفتک بازی موشکی کرد؟ برای کدام منفعت ملی حماس چنین می کند؟ حماس هر چه در توان دارد می کند و اگر سامانه موشکی اش نمی تواند نفوذ کند و کسی را بکشد از نظر اخلاقی حماس را در جایگاه برتری نمی گذارد. شکست اسرائیل زمینه نظامی گری را بر نمی چیند بلکه حماس را به منظور خودش که بهره برداری تبلیغاتی از خون بچه های غزه و تصاویر فجیع ارسال شده روی سایت هاست می رساند. فکر می کنید تشکیل دولتی سکولار از گروهی مثل حماس چقدر محتمل است؟

من ابداً در کنار اسرائیل نیستم و معتقدم دولت پرخاشگر نتانیاهو تهدیدی برای صلح است به همان اندازه ای که حماس تهدید هست.

فکر می کنم شکل درست تر برای بیان منظورم چیزی مثل توقف عملیات نظامی در لحظه ی کنونی و شکست استراتژی نظامی گرایانه ی کلی اسراییل بود. و این مساله بسیار محتمل است. فشار افکار عمومی داخل اسراییل و اعتراضات جهانی مردمی می تواند وزنه ی سنگینی در مقابل قدرت نظامی اسراییل باشد. مردم آمریکا و اروپا برای متوقف کردن اسراییل باید حمایت دولت های شان از دولت اسراییل را متوقف کنند. همین اواخر تحقیقی توسط موسسه ی گالوپ انجام شده بود که نشان می داد در بین جوانان آمریکایی تنها 25 درصد آنان حملات نظامی اسراییل به فلسطین را موجه می دانند، اما این رقم در بین افراد بالای 55 سال حدود 53 درصد بود. این نکته ی مثبتی ست به نظر من که جوانان کمتر دروغ های رسانه ها و دولت ها را باور می کنند.
من نقش تهدیدها و تندروهی های حماس را نادیده گرفتم؟ گفتم در موشک پرانی های شان برای کسی جز خودشان منفعتی هست؟ گفتم چون ضعیف ترند از نظر اخلاقی در جایگاه شریف تری قرار دارند؟ گفتم دولت سکولار را حماس تشکیل دهد؟ نه هیچکدام را نگفته ام. من می گویم پایان جنگ و اعلام وضعیت عادی حماس را در موقعیت ضعف قرار می دهد چون آن وقت باید کار، مسکن و آب و برق مردم را تامین کند و جامعه را سازمان دهد که در این امر ناتوان است.
دولت پرخاشگر نتانیاهو؟ کشتار بیش از 700 نفر در 20 روز را که اکثرشان غیرنظامی و زن و کودک هستند اسمش پرخاشگری ست؟
وقتی تنها موضعگیری در مقابل حماس مد نظرمان باشد چنین موضعی اختیار می کنیم و به این نرمی و لطافت اسم جنایت علیه بشریت را پرخاشگری می گذاریم.

فرزانه دوشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:19 ق.ظ http://www. fparsay.blogsky.com

بله توقف عملیات نظامی برای نجات جان انسانها درست است و این توقف هرگز نمی تواند یک طرفه باشد. شما این را در نظر بگیرید که کدام کشورها و کدام دولت ها برای توافق طرفین تلاش و رایزنی می کنند و کدام کشورها یک سویه در آتش اختلافات می دمند و دم از مزخرفاتی مثل مقاومت و فلان می زنند.
مردم آن کشورها دارند افکار عمومی شان را نشان می دهند حتی در خود اسرائیل دیروز تجمع بزرگی برای توقف جنگ برگزار شده بود.یعنی چنین چیزی برای کشوری مثل ما واقعاً نا ممکن استکه مردم بر علیه سیاست های رسمی کشور خودشان تجمع داشته باشند.
در مورد آن نظر سنجی و از فکت هایی که می دهد من برداشت دیگری می کنم و داخل پرانتز بگویم حالا راحت میشه فهمید که چرا پست مدرن ها می گویند معنا هرگز تثبیت نمیشود
داشتم می گفتم اون نظر سنجی نشان می دهد که جوان ها نگرش احساساتی تری به سیاست دارند و بیشتر تحت تاثیر تصاویر منتشره از کشتار کودکان قرار گرفته اند واقعیت مهم دیگر که شما اشاره نکرده اید این است که درذ اون نظر سنجی هر چه سطح سواد و تحصیلات بالاتر رفته موافقت با اسرائیل هم بیشتر شده است.
به نظرم یک جور صلح طلبی قلابی بین کسانی که تمام قد با اسرائیل مخالفت می کنند وجود دارد. البته شما را به چیزی متهم نمی کنم. چون شناخت دیگری از شما دارم . ولی کسانی که این همه سنگ فلسطین را می زنند کشته شدن 3000 نفر توسط بوکو حرام را دیدند ؟ و این همه برایش ضجه زدند؟ یا جنایت های اسد و مخالفانشان که دیگر اظهر من الشمس است.

حماس دولتی نیست که هیچوقت به فکر آب و نان مردم باشد اگر گروه تند رویی مثل حماس برای تشکیل دولت رای آورد حکایت ما و انتخابات 84 است که مردم از بی کفایتی دولت به تنگ آمدند و گفتند بیایید یه مدت تند روی کنیم ببینیم چی می شود که البته نتایج اسف بار آن ممکن است قرن ها مردم آن کشور را مبتلا کند. مثل همین کاری که الان حماس با مردم بی گناه غزه می کند
من پرخاشگری را به سیاست های نتانیاهو نسبت دادم نه به کشتارش و البته حتماً کشتن غیر نظامیان را به هر شکلی محکوم می کنم .
از این که فرصت گپی فراهم شد ممنونم ازت

تکلیف من و شما با دولت هایی که یکطرفه در آتش جنگ می دهند مشخص است. برای همین هم من بیشتر روی عملکرد دولت هایی تمرکز می کنم که به ظاهر دم از توافق می زنند اما در واقع حامی اسراییل هستند و از تصویت حتا یک بیانیه در محکومیت جنایات اسراییل در شورای امنیت جلوگیری می کنند.من هم به تاثیر فشار افکار عمومی در خود اسراییل و کشورهایی که مردم مجال بروز افکارشان را دارند اشاره کردم، اینکه بیاییم این کشورها را با جایی مثل خاورمیانه مقایسه کنیم آنها را به پیش نمی برد. آیا دموکراسی نیم بندی که دارند و تفاخر به آن محق شان می کند دست به هر جنایتی بزنند؟ یک روز در ویتنام روزی در اندونزی و شیلی و عراق و فلسطین؟
در مورد نظر سنجی هم تفسیر من این است هر چه سن بالاتر می رود و همچنین سطح تحصیلات بیشتر، ریشه های فرد در وضع موجود عمیق تر می شود. ایدئولوژی توجیه گر وضع موجود بیشتر در او رسوب می کند به طوری که دیگر حتا صحنه های کشتار کودکان هم متاثرش نمی کند و تاثیری در موضع گیری سیاسی اش نمی کند چرا که موضع از قبل و بر بنیان همان ایدئولوژی که گفتم گرفته شده است. به هر حال این هم تفسیر من است و هرگز در زندگیم معتقد به این نبوده و نخواهم بود که بالا رفتن سطح تحصیلات به خودی خود باعث می شود که کسی انسانی تر و درست تر فکر کند.
دوست دارم گپ مان را ادامه بدهیم و نظرت را در مورد این که راه حل چیست بدانم. من به طور خلاصه می گویم راه حل فوری توقف عملیات نظامی اسراییل، جلوگیری از توسعه ی شهرک های اسراییلی نشین، لغو محاصره ی غزه از سوی اسراییل و از سوی فلسطینی ها توقف هر گونه کمک رسانی تسلیحاتی از کشورهای منطقه به آنها و حذف هر گونه عملیات خشونت آمیز است. در بلندمدت هم تشکیل دو دولت دموکرات و مستقل را زمینه ساز برپایی صلح در این منطقه ی آشوب زده می دانم. اینها راه حل های منطقی و ممکن من هستند و از آرزوهایم چیزی نگفته ام. آرزوی حذف دولت ها به طور کلی و پیشروی به سمت دموکراسی های خودگردان مردمی که چنان سطح بالایی از عواطف و همدلی انسانی را به نمایش بگذارند که دیگر نیازی به کشتار دیگران برای کسب منافع فردی و گروههای خودی نباشد. جامعه ای که در آن افرادش هویت شان را از فردیت متعالی شان کسب می کنند نه از قومیت، مذهب، سطح تحصیلات و جایگاه طبقاتی شان. به هر حال این ها رویاپردازی های من است و آرزو بر یک سی وشش ساله که( شاید دیگر جوان به حساب نیاید) عیب نیست، هست؟

فرزانه سه‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 08:42 ق.ظ

نه البته که نیست:)
ولی اینجا از موضع گیریها بیشتر گفتیم تا از آرزوها. این که کنار چه کسی ایستاده ایم و چرا؟
یک سوی نزاع دولتی مثل اسرائیل است که اگر بنایش این باشد که باید یک دولت یهودی یعنی بر مبنای مذهب یهود در آنجا حکومت کند من هیچ دفاعی از آن نمی کنم چون بدترین شکل حکومت، حکومتی است که بر پایه مذهب بنا شده باشد. در اسرائیل هم تندروهای یهودی وجود دارند ولی شواهدی نیست که آنها لزوماً تعیین کننده سیاست های دولت باشند. اما سوی دیگر نزاع حماس است. حماس یک گروه تروریستی تندرو است نه نماینده تام مردم فلسطین که رویای جهاد و مقاومت دارد
محل نزاع یک باریکه متراکم از جمعیت است که بدیهی است درگرفتن هر گونه جنگ و مقاومتی در آن جا به کشتار مردم غیر نظامی خواهد انجامید.
حال در نزاع در گرفته به هر دلیلی اگر اسرائیل برای مردمش پناهگاه ساخته باید اسرائیل را بابت موفقیت در دفاع از جان مردمش مقصر شناخت ؟ حماس یا دولت خودگردان به جای پناهگاه تونل ساخته برای انتقال موشک و آدم ربایی
سخنگویش همین الان می اید می گوید ما بر سر دردها و آرزوهای مردم غزه معامله نمی کنیم و سلاح را زمین نمی گذاریم.
با هیچ منطقی نمی شود به تصاویر غزه نگاه کرد و فکر نکرد که این یک جنگ پلید است. تصاویری از کودکان پاره پاره یا کودکان و زنان آواره هیچ شکی نیست که باید از آن ها دفاع کرد.
اما ناتوانی در دیدن دلایل واقعی این نزاع یک فریب اخلاقی است.
واقعیت این است که در مرام نامه جمعیتی مثل حماس حرف از نسل کشی یهودیان وجود دارد. در قرآن وعده ای هست که زمین در عطش خون یهودیان به صدا درمی آید. یک لحظه از خودمان سوال کنیم القاعده و طالبان و داعش و حماس چه می خواهند؟

برای این که واقعیت اخلاقی را حس کنیم بهتر است فکر کنید که هر طرف اگر قدرتش را داشت چه کار می کرد؟ حماس اگر قدرت اسرائیل را داشت چه می کرد؟
یا اینکه کدام طرف از سپر انسانی استفاده می کند؟ چه کسی اسلحه را روی شانه های فرزندان خودش می گذارد و شلیک می کند؟
اما راه حل عملی من : صلح بین دو گروه ممکن نیست چون یکی ایده نابودی دیگری را دارد و نمی تواند(حماس) و دیگری قدرت نابودی دیگری را دارد ولی به دلیل فشار افکار عمومی و سیل انتقادها و دعوت به خویشتن داری از سوی حامیانش می خواهد به توافقی برسد که امنیت خودش را حفظ کند.

پس باید هر دوطرف جنون مذهبی را کنار بگذارند و از سوبسید دادن به خشکه مقدس هایشان خودداری کنند و برای انسانیت نزاع را کنار بگذارند و البته اسرائیل شهرک سازی را کنار بگذارد البته حماس بین گروههای تروریستی میانه رو به حساب می آید ولی همین الان با ریخته شدن این همه خون هنوز از مقاومت می گوید... این انتظاری است که بیشتر از مسلمانان می رود . چون آنها هستند که سابقه تحمیل عقاید خودشان بر دیگران را دارند و هر جا توانسته اند دیدیم که چه ها کرده اند. آنها هستند که سودای شهادت دارند و دیدیم که چطور یک مسلمان برای رسیدن به بهشت کمربند انفجاری بسته و حتی بین کودکان مسلمان رفته . مگر همین جا در سیستان و بلوچستان خودمان ندیده ایم ؟

امیدوارم روزی بشر بفهمد که رویاهای مذهبی چه بر سر انسانیت آورده است؟

ارائه ی تصویر جنگ مذهبی از این جنگ منطبق بر واقعیت نیست. این چیزی ست که مدیای غربی تبلیغ می کند. من هم اگر چنین جنگی بود طرف هیچکدام را نمی گرفتم. ولی شکی ندارم که فاصله ی حماس و بنیادگرایی اسلامی کمتر یا حداکثر برابر فاصله ی رژیم حاکم بر اسراییل با صهیونیسم و ایده هایی است که فلسطینیان را نژاد پلشت می خواند. ما باید حساسیتی یکسان نسبت به برتری طلبی قومی و مذهبی داشته باشیم.
حرف من این است که باید تجاوزگری اسراییل متوقف شود. بمباران مدارس به کدام ایده ی انساندوستانه کمک کرده است؟ البته همزمان تضمین کافی از حماس برای هدف قرار ندادن غیرنظامیان اسراییلی گرفته شود. جنون مذهبی چگونه کنار گذاشته می شود اگر زیربنای مادی اش فراهم نشود؟ باید جو جنگی و نظامی ملغا شود تا هر کدام از طرفین تندرو به خاطر درگیری و اصطکاک با مشکلات اجتماعی و رودررویی با مردمی که بر خلاف دشمن، خودی به حساب می آیند و توجیه قومی و مذهبی برای کشتارشان وجود ندارد ضعیف شوند و جای خود را به دیگران دهند. هر راه حلی که خواستار توقف فوری این تهاجم نظامی به غزه نباشد به بهتر شدن اوضاع کمکی نمی کند و نتیجه ی عملی اش ایستادن در کنار حاکمیت کنونی اسراییل( و نه مردم عادی) است.

فرزانه شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1393 ساعت 11:18 ب.ظ http://www.fparsay.blogsky.com

امروز صحبت های خالد مشعل را در hard talk گوش می کردم در پاسخ سوال مجری که پرسید چرا توقف عملیات نظامی و آتش بس را نپذیرفتید گفت: مردم غزه می خواهند مرگ یکباره را به مرگ تدریجی ترجیح می دهند و اگر قرار است محاصره غزه ادامه داشته باشد ما آتش بس را نمی پذیریم .
خوب علت محاصره غزه چیست؟ آیا علتش شبیه علت تحریم های ایران به جهت برنامه هسته ای نیست؟

من هم خواهان توقف فوری عملیات نظامی هستم. اما جناب مشعل در دوحه تشریف دارند و می فرمایند خواست مردم چیز دیگری است.

ما باید به ریشه ها بپردازیم. خالد مشعل چگونه بدل به سخنگو و نماینده ی مبارزه ی مردم فلسطین شد؟ وقتی اسحاق رابین و یاسر عرفات به دست تندروهای اسراییلی به قتل رسیدند و صلح و مذاکره به بن بست خورد، آن وقت بود که نام حماس بر سر زبان ها افتاد. وقتی مذاکره و گفتگو نتیجه نداد آن وقت بود که مردم سرخورده به حماس و رادیکالیسم اسلامی اش روی آوردند که البته سیل کمک ها و دلارهای نفتی متحدان منطقه ای حماس تاثیر بسیاری را در این روند داشت. تحریم و محاصره ی مردم عادی تنها در قاموس و به اصطلاح روابط بین الملل دولت های معظم لیبرال دموکرات قابل توجیه است. فکر نمی کنی دولتی که خود بزرگترین زرادخانه ی هسته ای منطقه را دارد و دستش به خون هزاران فرد بی گناه آلوده است صلاحیت وضع تحریم و تعیین تکلیف برای دیگران را نداشته باشد؟ چرا حرف های شان را رک و پوست کنده نمی زنند؟ چرا به صراحت از قانون جنگل حرف نمی زنند؟ چرا کاری می کنند که انسان از شنیدن لفظ حقوق بشر و دموکراسی عق اش بگیرد؟ گروهی از جوانان غزه مانیفستی نوشته اند که اگر جستجو کنی پیدایش می کنی. دیشب آن را می خواندم و دیدم هم نظریم. حتا اگر پنج نفر باشند.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد