چرو

چرو (chro) به کُردی به معنی "جوانه" است و همچنین نامی برای دختران

چرو

چرو (chro) به کُردی به معنی "جوانه" است و همچنین نامی برای دختران

در ستایش تن آسایی

کتاب "در ستایش تن آسایی" شامل 5 مقاله از پل لافارگ،فیلیپ گدار،رائول ونه گم،پلین وگنر و برتراند راسل است.حرف حساب ستایشگران تن آسایی این است که ستایش کار و بالاخص کار یدی،یادگار به جا مانده از عصر برده داری ست.برده داران در حالی که خود از دست زدن به هر گونه کار یدی ابا داشتند،آن را تقدیس می کردند تا برده گان را قانع سازند که در حال انجام وظیفه ای مقدسند و رنج و ریاضت، تن و روح آنها را از زشتی ها و گناهانشان می پالاید.از نظر طبقات حاکم بیکارگی و بطالت امری نکوهیده و اوقات فراغت برای هر کسی جز خودشان زیانبار و منشا فساد و دردسر بوده است.در حالی که امروز به مدد فن آوری و پیشرفت های علمی امکان کاهش ساعت کار فراهم آمده و از طرفی بیکاری جزء ارگانیک تمام جوامع است و کاهش ساعت کار به 4ساعت در روز امری ممکن و منطقی به نظر می رسد آنها همچنان با کاهش ساعت کار و اشتغال عمومی و حذف بیکاری مخالفت می کنند.از طرفی با تمام توان در باد کردن مفاهیمی مانند سرعت،انجام وظیفه ،تعهد کاری و سروقت آمدن و رفتن اهتمام می ورزند.در حالی که اکثریت جامعه تن و روح خود را با ساعات طولانی کار می فرساید و به ماشین پول درآوردن و مصرف همان پول در بازار کالاها و تفریحات سازمان یافته درآمده،آنها با تمام توان در مقابل ایده ی تن آسایی و در اختیار قرار گرفتن زمان و ساعات زندگی انسانها توسط خودشان مقاومت می کنند.بسیاری از ما در طول شبانه روز فرصت و فراغتی برای عشق ورزی،مطالعه،نوشتن،گوش دادن،سفر ،تفریح کردن و  مخصوصن "هیچ کاری نکردن" و لختی در اختیار خود بودن نداریم؛ در حالی که این امکان به مدد آنچه تا کنون جامعه ی بشری به دست آورده فراهم و میسر است.

طرفه اینکه به همان اندازه که راست ِطرفدار بازار و سرمایه در ستایش کار و وظیفه شناسی کوشش کرده است چپ ِ به اصطلاح طرفدار کارگر (ولی مفتون ِ نظام سرکوبگر شوروی)،با تکریم و تقدیس دستان پینه بسته و عضلات فرسوده ی کارگران از این قافله عقب نمانده است.از همه بدتر اینکه بسیاری از خود ما چنان محو و مسحور ایده های عصر بردگی هستیم و زندگی مان چنان به دور از پرورش استعدادها و ظرفیت های درونی مان بوده که وقتی زمان بازنشستگی فرا می رسد تازه اول سرگردانی مان است و نمی دانیم باید با این تن و روح فرسوده که مهم ترین کارکردش "کار کردن" را از دست داده چه کنیم و به افسردگی ناشی از بیکاری مبتلا می شویم.چرا که چیزی جز وظیفه و کار بی امان تن و روح معتاد و تهی شده مان را آرام نمی کند.

برای درک مفهوم تن آسایی و رابطه اش با خلاقیت و سر زندگی و ستایش شور زندگی و فاصله ای که با رخوت بدنی و ذهنی دارد چاره ای جز خواندن مقالات کتاب نیست.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد