چرو

چرو (chro) به کُردی به معنی "جوانه" است و همچنین نامی برای دختران

چرو

چرو (chro) به کُردی به معنی "جوانه" است و همچنین نامی برای دختران

تسلیم در برابر خدایان

طبق معمول ِ روزهای کاری، ساعت شش و نیم صبح از خواب بیدار می شوم.در حالی که سعی می کنم کمترین سر و صدا را ایجاد کنم(مبادا که رها بیدار شود)صبحانه می خورم،لباس می پوشم و سلانه سلانه می خواهم از در خارج شوم که صدای شهریار کوچولوی خانه ی ما از پشت میخکوبم می کند:بابا منم میام!بر می گردم رها پشت سرم ایستاده،با یک دست چشم های پف کرده اش را می مالد و  با انگشتان ِ دیگری حلقه هایی با موهای فرفری و پریشانش درست می کند.

-عزیز دلم نمیشه من باید برم سر کار.بعد از ظهر که برگردم با هم میریم پارک.

- نه نرو سر کار. 

- باید برم سر کار که پول بیارم بتونیم بستنی بخریم.

- تو نرو سرکار من بستنی نمی خوام.

-عزیرم آخه رئیس مون ناراحت میشه اگه نرم.فدای تو بشم یه بوس بده بابا که عجله دارم باید برم.

می بوسمش و بلافاصله پله ها را پایین می روم.رها تسلیم می شود.بر می گردد که مامان را بیدار کند و در این مکالمه ی کوتاه او با سه خدای عصر مدرن ،پول-قدرت-سرعت، آشنا می شود. 


نظرات 3 + ارسال نظر
آناهیتا یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 03:01 ب.ظ http://tenein.blogfa.com/

شاید هم هیولاهای عصیر مدرن..

فرزانه سه‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 07:43 ق.ظ http://www.elhrad.blogsky.com

مریم یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:37 ق.ظ http://www.mary1355.blogfa.com

معلومه رها تنها مغلوب خدای قدرت شد!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد